لند لند...

ساخت وبلاگ
ایرانی دوباره درودامروز با موضوع مهم و حیاتی و سیاسی و فرهنگیه آب خدمت رسیدم!جانم؟یبار دیگه بفرمائید!روز نیست؟شبه!حالا چه فرقی داره؟فضولی؟دیونه ای؟چیزی؟خر؟با کی؟گازگازیت میکنما عن آقا!موضوع به این مهمیو ول کردی چسبیدی به روز یا شب بودن؟جنگ بشه سر آب تو میری از سر چشمه آب بیاری؟اصلن شبه!به تو چه؟دوس دارم بگم روزه؟کِیک میخوری؟کِکِ چطور؟کیو دوس داری؟کیوی دوس داری؟صداتو بیار پائین!دختر مردم هر روز هر شب با کوزه نشسته لب چشمه که تو فکر نون باشی حالا توی قدرنشناس فکر کمپوزه ای؟ اون بدبخت کوزه گر داره از کوزه شکسته آب میخوره تو فکر کوزه ای؟مسئله آبه برادر من، درد ما آبه!درد مشترک ما آبه، فریاد آبه، هندونه آبه!کاهو آبه، از قدیم گفتن مایه ی حیات آبه! با این هواشناسیتون، امروز نبارید فردا میباره!فردا نبارید خب پس فردا که میباره! نمیفهمی نمیباره؟چرا نمیباره؟حالیت میکنم!آب که نرسید بهت میفهمی شوخی نیست خیلیم جدیه!اصلن به منه با آبه رو میاد باتوی بی آبه رو دهن به دهان بزارم؟اه اه با اون دندونات!خونتون آب قعط بوده مسواک نزدی؟بی شخصیت!شخصی؟لباس شخصی؟ مخبری؟ مخبَری؟ معامل اول؟ چه خبر؟راستی برای مشکل آب اورومیه دستت درد نکرد؟ جالبه الان مشکل دیگه فقط آب نیست، آلودگی هوایی هم بهش اضافه شده!!!میگن آهک و آلمینیوم داره، برای گَلوت خوب نیست!برای کجا خوبه؟آها برای اونجا خاصیت درمانی داره؟عجیب این خاک چقد نعمته...پس واسه این خشک شد؟خودش؟گفت خُشک خُشک!اذیت نشه...راستی شنیدم اصفهان آب اومده قیامت، قایق تفریحیه سخت مشغول تفریحن، ماهیا انقد دلبری کردن خستن،همش دارن به مسافرا فحش میدن گونی گونی گونی...شنیدم سی وسه تا لنج پُل به پُل سی و سه پُل زدن؟پرورش ماهی، سَندی، آقای خرچنگ، اخپاتوس، باب افسنجی و پاتر لند لند......
ما را در سایت لند لند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : clondlondc بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 19:13

1-سیزده درجه ی ماشین2-سیزده پلاک ماشین روبرویی3-سیزده شماره کارت مرینوس4-سیزده شماره کارت قهوه ی امریکنو5-سیزده شماره سایز کفش بچه6-سیزده سال تولد صفر قهرمانیان7-سیزده تبریک عابر بانک8-سیزده نفری که به دیدنشان رفتم9-سیزده موز 75 هزارتومن10-سیزده تماس و پیام11-سیزده سیخ جیگر برای سه نفر12-سیزده رنگ13-سمفونی رقم سیزده:سیزده ایز لودینگ...یاد آوری تقویم و قرارها147852369شما با موفقیت وارد مرحله ی بعدی میشوید.در این مرحله شما سیزده ساعت زمان برای پیدا کردن سیزده نِماد دارید:1-صدف نِماد دریا2-انار نماد رازداری3-انگشتر نماد اتصال4-سایه نماد حقیقت5-جغد نماد آگاهی6-چرخ نماد حرکت7-نان نشان برکت8-پر نماد پرواز9-سیب نماد سلامتی10-مار نماد شیطان11-ماه نماد عشق12-چشم نماد بینایی13-از سیزده سالگی تا سی سالگیسیزده ایز لودینگ...بازی ادامه داره...تولدت مبارک خره :)))))))))))))))شما با موفقیت وارد مرحله ی بعدی میشوید.در این مرحله شما سیزده غمی که باعث میشن دندونا بریزنو نام میبرید:1-درد غم نان2-درد غم خواب3-درد غم شکلات4-درد غم جادو5-دردغم بدن6-درد غم بی دردی7-درد غم هنر8-درد غم عشق9-درد غم داستان10-درد غم ماهیانه11-درد غم مشترک12-درد غم سنگین13-دردغمنامهسیزده ایز لودینگ "تاریخارو به میلادی برگردون" لند لند......
ما را در سایت لند لند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : clondlondc بازدید : 27 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 12:35

بعد از کوهنوردی وقتی به خونه اومدم داداشم زنگ زد و گفت میام دنبالت بریم زمین ببینیم.لباسامو عوض کردمو امین رسید.سوار ماشین شدیم و در حین حرکت امین مدام از مضرات گُل میگفت، از اینکه میبینه چند وقتیه حالم گرفتست و تو خودمم ناراحت و دلشکسته بود.همینطور که میرفتیم به کوچه ای رسیدیم که بن بَست بود و روی دیوار آخر کوچه بزرگ نوشته بودن خانه سپید.ماشینو نگه داشت و نگام کرد، در حالیکه یه قطره اشک از گوشه ی چشمش رو گونه هاش میریخت میگفت به نظرم بهترین راه درمانت اینه که چند وقتی اینجا باشی.با خودم فکر میکردم که من مشکلی ندارم، اتفاقا خیلیم حالم خوبه و دارم به چیزایی که میخوام نزدیک میشم اما فکرای من به درد داداش و خانوادم نمیخورد.امین پرسید: چیکار میکنی؟میای یا بریم؟نفس عمیقی کشیدم، به صورت امین نگاه کردم و گفتم: شما هنوزم نمیفهمید من به چه چیزی نیاز دارم ولی باهات میام.وارد خانه سپید شدیم.خانه ی سپید همانند اسمش سپید رنگ و زیباست.معماری خانه به گونه ایست که انگار برای ضیافت و مهمانی ساخته شده.خانه ای سوبلکس در وسط باغی که با درختان پیر و قدیمی احاطه شده-داستان پشت پرده ی این خانه رازیست که در آینده آنرا میابم-.از میان فَنس ها و میله ها به ساختمان کوچک پذیرش که در کنار ساختمان سپید است وارد میشویم.مامور حراست از صندلیش بلند میشود و سلام میدهد.برادرم بعد از سلام و احوال پرسی به سراغ اصل مطلب میرود: اومدم بیمارمو بستری کنم.با خودم فکر میکنم، جدی جدی بیمارم؟بیماریم چیه؟کی میتونه تشخیص بده بیماریم چیه؟به اولین باری که گُل کشیدم فکر میکنم، سال چهارم کارشناسیم در دانشکده مدیریت.بعد تموم شدن رابطم با نگار.نشسته بودم روی نیمکت زرد رنگی که کلی باهاش خاطره دارم.نیمکتی که تمام سنگینیه جسم و روانم لند لند......
ما را در سایت لند لند... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : clondlondc بازدید : 32 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 12:35